درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
عاشقشم
ضرر نمیکنی
دیروز بعد از مدرسه رفتم کادوشو گذاشتم خونه دوستم چون نمیتونستم با خودم ببرمش خونه ! بعد از ظهر رفتم خونه دوستم زنگ زدم بهش دانشگاه بود حدود ساعت 7:45 اومد باهاش رفتم تو کوچه های اطراف محله یکم دور زدیم هیچ جایی نبود که بتونیم تنها باشیم همه ی کوچه ها ترافیک بود!!!!!!!!!!!! بالاخره یه جای خلوتو پیدا کردیم هنوز وارد کوچه نشدیم یه حرکت جالب کرد که واقعا بهم حال داد! یهو بغلم کرد و ... بعد کادو رو بهش دادم داشتیم راه میرفتیم وسیله های تو جعبه صدا میداد گفت با خودت قابلمه آوردی! کادو رو که بهش دادم از هم جدا شدیم تو راه با موتور از کنارم رد شد بلند بهم گفت دوستت دارم که خیلی حال کردم بعدش که رفت خونشون فکر نمیکردم بازم بیاد جلوی در تا واسه آخرین بار اون شب ببینمش ولی اومد و خیلی خوشحالم کرد تازه با وجود اینکه یه بچه و یه مرد داشتن از کوچه رد میشدن بازم بهم گفت دوستت دارم من که دیشبو فراموش نمیکنم کاش اونم فراموش نکنه و همون اندازه که من حال کردم اونم حال کرده باشه همش نگران بودم از چیزی که واسش گرفتم خوشش نیاد با اینکه از دوستشم کمک گرفته بودم! ولی خدا رو شکر عشقم خوشش اومد هم از کادو هم نقاشی ها هم نامه هم شعر از همه خوشش اومد
نظرات شما عزیزان:
بهم سر بزن جوجو
وب خوبی داریاااااااااا
|
|||
|